تکرار ناامیدی

سلام

هردفعه صفحه اینجارو باز میکردم که بنویسم حس نوشتنم نمیاومد امروز بخودم گفتم بنویسم بلکه اروم بشم

ماه بهمن خبری ازپری نبود خیلی خوشحال بودم تمام علايم بارداری رو داشتم خصوصا که عقب افتاده بود پریود لعنتی

کلی خودم دوستام خونواده ام امیدوار بودن که اینماه خبری هست

ولی دقیقا یکم اسفند دراوج خوشحالی که بودم پری لعنتی اومد اونم با درد شدیدترازهمیشه

گریه کردم که نه خون ازچشمام میریخت اینقدر ضجه زدم مویه کردم هق هق گریه ام کل خونه رو برداشته بود هرچی همسر دلداریم میداد ولی گریه ام قطع نمیشد الان که مینویسم بغض واشک دارم

نمیدونم چرا قسمت من اینه .ما توان کاشت تخمک رو نداریم جدا ازاون میترسم از اینکه اونهمه تلاش کنیم مثل خیلی ها جواب نگیریم

دلم خونه این دوروزه کارم شده گریه .بدنم درد داره ودلم خونه .پراز خشمم .پراز گله وشکایتم بخدا

حکمتش رو درک نمیکنم اینهمه ادم که بچه نمیخوان .ادمهایی که درکی از پدرومادرشدن ندارن ادمهایی که سقط میکنن ادمهایی که بچه رو برا پز دادن میخوان ادمهایی که تربیت بچه نمیدونند ولی خدا جفت فجت بهشون بچه میده ومن من وامثال من که همه جور اماده هستیم نمیده

خسته ام دلمرده ام شور وشوق زندگی کردن رو ازدست دادم از زندگیم لذت نمیبرم من عاشق مادرشدنم

هرچی که من ادم بدی باشم چرا خدا بخشندگیش رو نشونم نمیده چرا خدا بدادم نمیرسه سخت ترین ودردناکترین رنج یک زن متاهل درحسرت بچه سوختن هست

خدایا داری مجازاتم میکنی داری از گریه کردن من حسرت خوردنم از عذابی که میکشم لذت میبری من ادم بدی هستم ولی ازت گله دارم توکه بخشنده ومهربون هستی توکه دل داغونم رومیبینی توکه حسرت دلم رو میبینی توکه زجر کشیدنم گریه های داپمم رو میبینی چرا بداد دلم نمیرسی ؟

خدایا خسته شدم  من بچه میخوام یه اولاد سالم میخوام

خدایا چشمامم رو ببین همیشه خیس گریه هستند زبونم درحال التماس به توهست بهم رحم کن رحم کن رحم کن

حالم خیلی بده خیلی حالم بده