مسافرت ودیداراول با...

ساخت وبلاگ

سلام

خرداد ازتهران اومدیم وتواین چندماه چن باری ازهمسر خواستم که بره تهران سری به مادروپدرش بزنه که نشد بره راستش خودم نمیخواستم برم حوصله کثیفس .حرفای مادرشوهر روندارم

دیگه برا فردا بلیط گرفتیم وخواهرشوهر ازخارچه اومده روز5شنبه ایران و سشنبه هم برمیگرده ما دوشنبه میرسیم وبرای اولین بار بعداز8سال ازدواج من خواهرشوهرم رو میبینم

راستش خواهرشوهر ادم خاصی هست اصلا کاری به کار کسی نداره یادمه حتی تبریک ازدواجمون رودوسه ماه بعد گفت کادو که هیچی نداد به همسر میگفتم یعنی میشه خواهرت بهمون کادو ازدواج بده

گفتم کاش یه نیمست طلا بده وضعش خوبه همسر کلی خندید گفت فکر نمیکنم توقعی نداشته باش

بخدا هرچی خونواده همسر مهربون نیستن همسرخودش ماهه البته پدر همسر هم خوبه خدایش هوام رو داره

خلاصه که فردا راهی سفر هستیم ودلشوره استرس هم دارم هم برا دیدن خواهرش وبرخورد بااون وهم اینکه خدا بدادم برسه با بوی بد وکثیفی خونه

یه ده روزی هستیم تواین ده روز طبق معمول قبل بشور بساب بامنه

اونجا حتی دسشویی رفتن هم سختمه

همسر جلو پدرومادرش روش نمیشه بهم محبت کنه همش توخلوتی نازم رومیکشه ومحبت میکنه

البته الان که داریم میریم پولمون به خرید طلا نمیرسه دلم میخواست یه زنجیرگردنی بگیرم ولی پولمون نمیرسه حالا منم غرمیزنم چرا بیام وقتی پول نداریم خرید کنیم بیام اونجا سگ سیاه افسردگی روبغل کنم با حرفای مادرت واون کثیفی وووو

خداوکیلی همسر هیجی نمگه همش محبت میکنه میدونم اینرفتارم بد هست ولی چه کنم همش ذلم میخوادغربزنم واقعن دوست ندارم برم مادرهمسر همش ناله میکنه وقتی که میخوایم برگردیم بیشترگلایه وناله میکنه باحال بد برمیگردیم خصوصا همسر

برا همین اینجور رفتن ها رو دوست ندارم

خدایا بهم صبر بده خدایا سفرخوبی داشته باشیم توش اشک وناله دعوا وگریه نباشه

خدایا به همه پدرومادرها سلامتی بده

خدایا محتاج توهستم همیشه همیشه هیجوقت مهربونی هات روازمن دریغ نکن

خدایا شکرت بابت همه خوبی ها مهربونی ها ومحبت هات شکرت

+ نوشته شده در شنبه بیست و نهم مهر ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۴۲ ق.ظ توسط یه ادم غرق شده که خدا نجاتش داد  | 

qap man...
ما را در سایت qap man دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qapmano بازدید : 49 تاريخ : پنجشنبه 4 آبان 1402 ساعت: 19:24