دوماه پیش شب 5شنبه بودکه رفتیم محضر وعقد کردیم حس غریبی داشتم هم خوشحال بودم وهم اینکه باورم نمیشد دست خودم نبودمث ابربهارگریه میکردم با بغض واشک بله روگفتم برعکس من همه شادوخوشحال بودند عشقم خنده ازرولبهاش نمیافتاد عزیزترینم بقدری خوشحال بودوچشماش ازخوشحالی برق میزد پدرش هم خیلی خوشحال بود گرچه انگاروقت خطبه خوندن پدرش هم اشکش دراومده بودولی خونواده من همگی شادوخوشحال وخندون بودن ....بعدازعقدرفتی qap man...
ما را در سایت qap man دنبال می کنید
برچسب : دومین,رسیدنمون,مبارک, نویسنده : qapmano بازدید : 166 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 22:52