دومین ماه بهم رسیدنمون مبارک

ساخت وبلاگ

دوماه پیش شب 5شنبه بودکه رفتیم محضر وعقد کردیم حس غریبی داشتم هم خوشحال بودم وهم اینکه باورم نمیشد دست خودم نبودمث ابربهارگریه میکردم با بغض واشک بله روگفتم برعکس من همه شادوخوشحال بودند عشقم خنده ازرولبهاش نمیافتاد عزیزترینم بقدری خوشحال بودوچشماش ازخوشحالی برق میزد پدرش هم خیلی خوشحال بود گرچه انگاروقت خطبه خوندن پدرش هم اشکش دراومده بودولی خونواده من همگی شادوخوشحال وخندون بودن ....بعدازعقدرفتیم یه زیارت که تعطیل بوداونجاعشقم دستم روگرفت وشب اخروقت کنارهم نشستیم هنوز رومون نمیشدتوصورت هم خیره بشیم ولی انگارسالهاست کنارهم بودیم واولین باردستای مردونه اون روتودستم گرفتم بازبغضم ترکید هنوزباورم نمیشد که مال هم شدیم نصف مشکلاتمون رفع شده ومابهم رسیدیم عزیزترینم قربونم میرفت ومیگفت که تمام تلاشش روبرای خوشبخت شدنم میکنه گرجه همه زندگی من دروجوداون هست که حالا همسرم وشریک زندیگم شده فرداشبش رفتیم پیش مادربزرگم توماشین هرزچندگاهی بااینکه دستش رودستم بود دستم روفشارمیدادوقتی بعدا ازش علت روپرسیدم گفت یه لحظه هایی باورم نمیشدمال من شده باشی برا همین دستت روکه فشارمیدادم تاحس کنم باورکنم تورودارم  عشقم تاینجای زندگیم بهترین رفتارواخلاق روداشته نه تنها خودم بیشترازقبل عاشقش شدم بلکه هرکی که اون رومیبینه عاشقش میشه ودوستش دارند امیدوارم تا اخرعمرم عشقم همینجورگرم مهربون خوشرفتارصبوروعاشقم باشه وامیدوارم منم بتونم که براش بهترین همسرباشم عزیزترینم همه زندگی من شده وقتی که نیست دلم براش پرمیزنه چن شب پیش تا صب بیشترزمانش رو نگاهش کردم وگرمای دستش رو رتنم حس میکردم بالاترین لذت زندگی بوسیدن ودراغوش عشقم بودن هست همسرم همه امیدعشق وزندگی من شده وهست امیدوارم خدا همیشه درپناه خودش حفظش کنه وگرچه من تا اخرعمرم روزی هزاران هزاربار خداروبابت داشتنش واین معجزه الهی تو زندگیم شکربگم کمه .خدایا بابت داشتم شوهرم ازت ممنونم خدایا من ادم خوبی نیستم بنده خوبی برات نیستم ولی تو گناهای منو نادیده گرفتی وبهترین معجزه زندگیم روبهم دادی امیدوارم لایق عشقم باشم وشکرگذارتوباشم خدایا هزاران هزاربارشکرت

qap man...
ما را در سایت qap man دنبال می کنید

برچسب : دومین,رسیدنمون,مبارک, نویسنده : qapmano بازدید : 166 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 22:52