متلک ها

دوتاخواستگارداشتم خیلی سمج بودن بعدکه جواب رد شنید حتی بهشون اجازه ندادم خونه امون بیان ازدواج کردن یکیشون دیشب رفته خواستگاری یه دختری که یه سرگردن ازمن بالاترهست وجواب بله روهم گرفت چقدمن امروزحرف ومتلک شنیدم هردوتای این ادمها توهمین هفته رفتن سراغ مزدوج شدن ومن هی دارم حرف میشنوم که پزدادم نگرفتم من لایقشون نبودم

خودمم به این نتیجه رسیدم که لایق اونانبودم من لایق هیجکس نیستم

وقتی ازدلتنگی وغرهابه عشقم میگم فوری میترسه که بازمادرش دسته گل به اب داده وابروریزی کرده فکردل داغون منو نمیکنه که چقدغصه دارم ازمتلک های مردم

امروزسرحرفای اون یکی که دیشب رفته خواستگاری هم بدم میاومدازشون هم خرد شدم حس مچاله شدن وتحقیرشدن روباهمه وجودم فهمیدم خیلی دردبدی هست تحقیرشدن

امروزخیلی کارداشتم ذهنم بااونهمه تحقیر دردمیکنه کاش میتونستم صبورباشم راضی به رضای خدا باشم یه بغض بزرگ توگلومه یه درعمیق تودلمه

خدایا وقتی حق من تنهایی هست چرا عاشق شدم عشقم چه گناهی کرده که گرفتارمن شده خدایا من طاقت دل شکستن بیشترازاین روندارم خدایا تورحمان الرحیمی بفریادم برس

به خداوندی خودت کم اوردم ازهمه چیزکم اوردم وخسته شدم خدایا کمکم کن

qap man...