باهمسر خوبم گاهی بحث وحرف جزیی میشه که اونم بیشتر ازلوس بازی های منه این خونه نشتن اذیتم میکنه بیخودبودن وبیهوده بودن بهم دس میده
تنبل وبیعرضه شدم حتی ورزشم نمیکنه بجای اینکه لاغربشم هی دارم چاخالتو میشم واینم برای منی که میخوام مادربشم بدهست دکتررفتم اولین حرفش این بود باید لاغز بشم حداقل 20کیلو باید لاغربشم که بگو دریغ ازیک گرم نمیتونم جلو خوردنم رو بگیرم خوچیکارکنم تنها تفریحم شده خوردن وغذا پختن به تنبلی وتکررای شدن افتادم
راستی بلاخره یکی ازفامیل همسر باهامون تماس گرفت عمه کوچیکه همسر عصر شنبه تماس گرفت وکلی ازهمسر تعریف کرد وارزوی خوشبختی برامون کرد و دعوتمون کرد پایتخت خونه اشون بریم بازم جای شکرش باقی هست که یکی مارودید وتحویلمون گرفت البته تومراسم عروسی انگار همه فامیل پدری همسر از شنیدن ازدواجش خوشحال شده بودن وهمه مشتاق دیدن من بودن که فعلا میسر نشده
امروز هم رفتم وبعدازدوسال دوباره لیزر صورت کردم فعلا باید ماهی یبار برم امیدوارم بتونم برم تا راحت بشم
خدایا ممنونم برای داشتن همسر این ارامش این خوشبختی این زندگی که توخواب هم نمیدیدم خدایا برای همه چیز ازت ممنونم خودت کمکم کن که مادربشم خدایا من فرزندانی سالم ازخودت میخوام باز معجزه ات رو میخوام خدایا مث همیشه هوای این بنده گناهگارت رو داشته باشه
qap man...برچسب : نویسنده : qapmano بازدید : 134