خدایا من بنده بدی هستم ولی تو بخشنده ومهربانی

ساخت وبلاگ
همسر دوروز پیش اومد از خونه اشون خوب بود دلش حسابی برام تنگ شده بود دل منم براش تنگ شده بود کلی تونسته بود که فامیلش رو ببینه وخوشحال بود امشب هم کلی لاو ترکوندیم ولی امشب با پدرشوهرم حرف میزدم متوجه شدم که همسرم باوجوداینکه من اینهمه اصرار دارم چیزی رو از هم پنهان نکنیم یه موضوعی رو ازمن پنهان کرده خودش میگه مهم نبوده وبرای من نبوده ماجرا ازاین قراره که چند سال پیش مادرهمسرم یه خونه برا همسرم میخره که پولش رو خودش میده قسط هاش روهمسرم میده سند واینا به اسم همسرم هس منتها دست مادرش هست وهمسرم چیزی دراینباره به من نگفته الان که میگم چرا نگفتی میگه که مال مادرم هس من چشمداشتی بهش ندارم مال من نیس که بگم حتی اون قسط هایی که خودش پرداخت کرده هم حساب نمیکنه ذهنم رو اشفته کرده من دنبال مال منال نیستم همینکه همسرم رو دارم عشقش رو دارم خوشبختم ولی ازاینکه برا من نگفته حس خوبی ندارم من سعی میکنم چیزی رو ازهمسرم پنهان نکنم ولی اون این موضوع رو ازم پنهان کرده ..دلم میخوادگریه کنم ..همسرم خوابیده ..ولی من دلم غمگینه همسرم رو دوست دارم خدارو واقعن شاکرم که دارمش ولی ازاین رفتارهاش دلم میگیره

خدایا ممنونم که همسرم رو به من دادی بابت خوشبختی امون ازت ممنونم بابت این زندگی واسایشم ازت ممنونم مث همیشه کمکم کن خدا

qap man...
ما را در سایت qap man دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qapmano بازدید : 179 تاريخ : دوشنبه 9 بهمن 1396 ساعت: 13:29